دلنوشته های مرد تنها

واقعا چرا!!!؟


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 13:47 توسط امير حسين و ریحانه| |

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر،

با اعتماد زمان حال را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.

ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.

زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانی که چطور زندگی کنی

نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:16 توسط امير حسين و ریحانه| |

در تنهایی خود نشته ام تا سخن از تنهایی و اندوه بر زبان بیاورم

 

تنهایی دریایی است وسیع  دریایی به رنگ سیاه

 

 با آبهای روان

 

که آب این دریا با غم و اندوه بوجود آمده

 

نمی دانم از زندگی چه میدانم

 

اصلا زندگی چیست

 

چرا آمدهابم

 

 که روزگاری هم برویم

 

ولی زندگی جزء سیاهی و کبودی رنگ دیگری برایم ندارد

 

تنهایی و غم بر من چیره شده

 

حال کاغذ دیواری اتاقم را به رنگ زیبای سیاه میزنم

 

دوست دارم تنهای چراغ اتام برنگ سیاه باشد

 

نوشته شده در جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 12:7 توسط امير حسين و ریحانه| |


Power By: LoxBlog.Com