دلنوشته های مرد تنها

در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی—و سلامت احساسی—هستند.
به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.
دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
"من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!" این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.
شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.


ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,ساعت 1:25 توسط امير حسين و ریحانه| |

 

دیشــب خوابت را دیدم . . . همان چشــ م ها . . . همان نگاه همیشگی . . .

 

دستت را که گرفتم انگار آرزوی صد سالــ ه ام بر آورده شد . . .

 

آنقدر فشــ ردمت بر سینه که غرق شدی در من . . .

 

گفتی : مزه میــ دهد بعد از این همــ ه مدت . . . ؟!!

 

گفتم : درست میشود . . . همیــ ن روز ها درست میشود . . .

 

مــ ات نگاهم کردی بی هیــ چ لبخندی . . .

 

گفتی : دلم تنــ گ نیست . . . هیچ کس را نمــی خواهم . . . باور کن . . !

نگاهت کردم . . . فــ قــ ط نــ گاه . . .

 

نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,ساعت 1:20 توسط امير حسين و ریحانه| |

معنی عشق همه شما بی شك عشق را تجربه كرده اید و هر كدام از شما هم معنی خاصی از عشق دارید و یا شاید بعضی از شما هنوز نتوانستید معنی درستی از عشق داشته باشید. مطالب زیر معناهایی متفاوت از عشق است كه خواندن آنها خالی از لطف نیست: عشق، سرطان دوست داشتن است. عشق، عقد دائمی ما با غربت است. عشق، شماره تلفنی است كه سالها بدنبال آن می گردیم. عشق، آمپول ب كمپلكس معرفت است. عشق، اتوبانی است كه تا ته ابدیت می رود. عشق، آسانسور حیات بشر است. وای بحال كسی كه توی این آسانسور گیر كند. عشق، قند متافیزیكی است كه در دل آدم آب می شود. عشق، شب نامزدی ما با جدایی است. عشق، نردبانی است كه ما را از خود بالا می كشد. عشق، همان فعل انفعالی است كه در برابر گل سرخ به ما دست می دهد. عشق، عزرائیل زیبایی است كه رسید، جسم ما رامی گیرد و قبض روح راامضا می كند عشق، اولین آهی است كه در آیینه كشیده ایم. عشق، اولین حقوق ما از باجه معرفت است. عشق،خرید وفروش پایاپای عاشق و معشوق است. عشق، لك لكی است كه روی درخت خاطرات ما لانه كرده دارد. عشق، مقصد نیست، بلكه مركبی است برای رسیدن به مقصد. عشق، تنها مهمانی است كه بدون دعوت وارد میشود،كافیست درخانه قلب را بازبگذارید. عشق، یك لحظه آرامش است و هزار لحظه گرفتاری. عشق، بینایی را می گیرد و دوست داشتن می دهد. عشق، صدای فاصله ها، فاصله هایی كه غرق ابهامند. عشق، تنها دردی است كه بیماربدنبال علاج نیست، زیرا درد عشق برایش مطلوبتراز سلامتی است. ( بر گرفته ازكتاب عاشقانه با قلم، نوشته اصغر جدایی ) عشق، . . . یعنی واقعاً عشق این همه معنا دارد! پس خوش به حال آنهایی كه عاشقند و این همه معنی دارند... خلاصه اینكه بی عشق ما سنگ، ما هیچ

نوشته شده در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,ساعت 1:14 توسط امير حسين و ریحانه| |


 

تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را


 

میان ربنای سبز دستانت دعایم کن


 

 


 

هر کجا محرم شدی چشم خیانت بازدار
چه بسا محرم که با یک نقطه مجرم می شود


 

 


 

دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نیست


 

من به تو جان می سپارم دل که قابل دار نیست!


 

 


 

در مکتب ما رسم فراموشی نیست


 

در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست


 

مهر تو اگر به هستی ما افتاد


 

هرگز به سرم خیال خاموشی نیست


 

 


 

جز من اگرت عاشق و شیداست بگو
ور میل دلت به جانب ماست بگو
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو،نیست بگو،راست بگو...!


 

 


 

منم آن شعله آتش که از هر شمع برخیزم


 

تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم


 

درون قلب من فرمانروایی کن


 

که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم...


 

 


 

من عاشق آن دیده چشمان سیاهم
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم...


 

 


 

مگذار گذاشت در دلت گم بشود
مجذوب طلسم سیب و گندم بشود
مگذار که زندگی به این شیرینی
قربانی یک سوء تفاهم بشود

مجنون گر ز آتش لیلی سرخ است
یا لاله اگر به هر دلیلی سرخ
است
شرح دل ما حیف است که پنهان باشد
این صورت ما به ضرب سیلی سرخ است...


نوشته شده در چهار شنبه 1 تير 1390برچسب:,ساعت 11:10 توسط امير حسين و ریحانه| |


Power By: LoxBlog.Com