دلنوشته های مرد تنها
خيلي تعجب کردم تا چشم کار مي کرد قبر بود... پيش خودم گفتم: يعني اين قدر قلب شکسته وجود داره؟ يکدفعه متوجه قلبي شدم که تازه خاک شده بود.... جلورفتم برگهاي روي قبر را کنار زدم که براش دعاکنم. واي چي ميديدم. باورم نميشه اون قلبه همون کسيه که چندساله پيش دله منو شکسته بود ...
نظرات شما عزیزان:
در شهر عشق قدم ميزدم گذرم افتاد به قبرستان عاشقان.
سلام داداشي وب بااحساس وقشنگي داري لينكم كن به منم سربزن خوشحال ميشم
Power By:
LoxBlog.Com |